این کتاب شامل خاطرات عشق شهدا به امام حسین علیه السلام میباشد.
# متنی زیبا از همین کتاب :
روز عاشورا با همه روزاش فرق میکرد . میشد یه آدم معمولی ، بدون عمامه و لباس ، با پای برهنه . جلوی هیئت شروع میکرد به خوندن نوحه ی همیشگی ش :
به خیمه ها خبر کنید که حسین ع کشته شده
شال عزا به سرکنید که حسین ع کشته شده
# متنی دیگر از همین کتاب :
پارچه رو که زدم کنار بهتم برد . باورم نمیشد . خود محمد حسین بود . دوست همیشگی من هنوز داشت میخندید . شروع کردم به گشتن جیب هاش . میخواستم وسایلشو زود تر به دست خانواده ش برسونم . توی جیبش یه کاغذ پیدا کردم روش نوشته بود : می روم مادر که اینک کربلا میخواندم ...