با افزایش نقش رسانههای گروهی بهویژه عمومیت یافتن استفاده از فضای مجازی در دوره پس از جنگ سرد، مفهوم قدرت نرم و بهتبع آن جنگ نرم در ادبیات سیاسی و امنیتی جهان توسعه یافت. مفهوم قدرت نرم بر مؤلفههای فرهنگی، ایدئولوژیک، سیاسی و فکری تکیه دارد. قدرت نرم در اصطلاح به معنای توانایی شکلدهی به ترجیحات دیگران از طریق اقناع و جذب دیگران بهگونهای آشکار، اما نامحسوس است که برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت بهجای اجبار یا تطمیع به کار گرفته میشود و با بهکارگیری ابزارها و شیوههای مستقیم بر منافع یا رفتارهای سایر کشورها اثر خواهد گذاشت. عرصه و میدان اصلی این جنگ، جنگ رسانهای است. رسانهها در این الگو مشابه سلاح و مهمات در جنگ سخت، اصلیترین نقش را ایفا میکنند. بمباران اطلاعاتی، ارائه اطلاعات غلط، مشابهسازی، وارونهنمایی، بزرگنمایی یا کوچکنمایی، شایعهسازی و الگوپردازی خاص از شیوههای رایج در جنگ رسانهای است. رسانههای اجتماعی بهصورت هدفمند در جنگ نرم و جنگ رسانهای علاوه بر توانایی جابهجایی افکار، ظرفیت سازماندهی و شکلدهی اعتراضات و نافرمانیهای مدنی در فضای واقعی را نیز دارند.
یکی از مؤلفههای مهم این حوادث، کاربرد شیوههای جنگ نرم و عملیات روانی و سازمان و مدیریت رسانهای آن است که اشراف یافتن بر ماهیت این شیوهها گامی مهم در شناخت دقیق و عمیق فعالیتهای رسانهای دشمن و ایادی داخلی آن و مقابله با حملات رسانهای احتمالی در آینده است.
رسانههای اجتماعی علاوه بر نقش رسانهای خود در فضای مجازی، ظرفیت ساماندهی و سازماندهی حرکتهای اجتماعی و مانورهای خیابانی را در فضای حقیقی دارند. سرمایهگذاری ایالات متحده روی فناوری شبکههای اجتماعی با برنامهریزی، راهبرد مدون و بودجه مصوّب در حمایت از اغتشاشات در ایران نشاندهنده اهمیت فوقالعاده و بهرهگیری ابزاری نظام سلطه از این نوع رسانه است.
باتوجه به این موضوع، پرسش اصلی این است که این شبکهها چگونه تأثیرات اجتماعی و شبکهای خود را در بدنه جامعه گسترش میدهند؟ با توجه به نقش مؤثر شبکههای اجتماعی در تهییج، راهاندازی و سازماندهی آشوبها و اغتشاشات در کشور، چه راهکارهایی برای پیشگیری از آسیبپذیریها و مقابله با آن وجود دارد؟
متن پیش رو با اقتباس از نشریه پرسمان سیاسی، فصلنامه آفاق امنیت و مقاله «شکست آمریکا در جنگ اقتصادی علیه ایران» به سؤالات فوق پاسخ میدهد.