صبح روز پانزده مهر ۱۴۰۲، اسرائیلیها با عملیات طوفانالاقصای فلسطینیها از خواب بیدار شدند و این، آغاز شروع درگیری حماس و اسرائیل بود. وقتی در رسانههای مختلف چرخی میزنیم و رصدی میکنیم میبینیم در یک مسأله حرفهای ضد و نقیضی وجود دارد. بهصورت رسمی هم این مسأله مطرح میشود که کار، کارِ ایران است! از سناتورهای آمریکایی، از نخستوزیر رژیم منحوس اسرائیل گرفته تا افراد مختلفی که همه میگویند کار، کارِ ایران است!
میگویند ایران وسط میدان است؛ ایران اینجا است؛ انگار که درواقع بیان میکنند که ما داریم با ایران میجنگیم. ولی از طرف دیگر، باز همین رسانههای غربی گزارشهای میدانی میدهند که اینجا خبری از ایران نیست! یعنی ما هیچ حضور میدانی از ایران نمیبینیم؛ همهاش حماس است؛ همهاش فلسطینیها هستند. حضرت آقا هم در بیاناتی که داشتند فرمودند کار، کارِ جوانان شجاع و هوشمند فلسطینی است و کار، کارِ خود فلسطینیها است. ما حمایت میکنیم، ولی کار، کارِ آنها است.
این مسأله درواقع دو طیف دارد: یک طیف اینکه بگوییم که فقط کار، کارِ فلسطینیها است یا بگوییم فقط کار، کارِ ایران است که این پاسخ، وقتی به آن دقت میکنیم میبینیم پاسخ دقیقی نیست و حتی پاسخ صحیحی نیست. باید یک مقدار برویم جلوتر و نحوة تعامل را در اینجا کشف کنیم. درواقع ما میخواهیم بفهمیم که در مکتب امام چطور انقلاب اسلامی با ملتهای مختلف تعامل میکند و چطور از آنها حمایت میکند و در عین اینکه بار آنها را به دوش میکشد؛ باز میبینیم آن ملت است که سر صحنه دارد حرکت میکند؛ آن ملت است که دارد فعالیتها را انجام میدهد و آن ملت است که قیام کرده است. در این نوشتار میخواهیم این نحوه تعامل را با مدلهای مختلف که در جهان دارد اجرا میشود را کشف کنیم.