این که تشکلها در زمان وقوع جریانهای مختلف سیاسی و اجتماعی چه مسئولیتی دارند و چگونه باید عمل کنند و چه وظیفهای در مقابل این جریانها بر عهده دارند مسئله مهمی است که گاهی با بیتوجهی تشکلها مواجه میشود. جریانهای سال ۸۸ نمونه بارزی از یک اتفاق مهم سیاسی بود. خیلیها نتوانستند به خوبی در آن جریان وظیفه خود را درست تشخیص دهند و بعد به آن به خوبی عمل کنند. به گفته حجتالاسلام آقایی: «عدم تشخیص درست باعث شد که تردید و تأخیر در اقدام اتفاق بیفتد. برخی تا آخر تردید کردند و اصلا نیامدند. برخی آمدند اما دیر کردند. بالاخره هر دو نتیجهاش میشود حضور فعال فتنه. در کربلا برخیها نیامدند و برخی دیر آمدند؛ نتیجهاش این شد که سر امام حسین علیه السلام را بریدند. برخی شب یازدهم به کربلا رسیدند خوب چه فایدهای دارد؟»
نمیدانم این دیر آمدن در محضر الهی چگونه نمره داده میشود، اما میدانم اگر شما هم این تحلیل زیبا و ساختارمند را بخوانید متوجه میشوید که چرا نقش تشکلها در فتنه 88 کمرنگ بود و قضیه از کجا آب میخورد. فتنههای پیچیدهتری در راه است باید ضعفهایمان را جبران کنیم.