سال های سال است شب عاشوا ، وقتی این نوا در هیأت طنین انداز میشود ؛ انگار در و دیوار حسینیه هم زبان باز میکند و ذکر میگیرد و انگار کتیبه ها و پرچم ها هم دم میگیرن و تا خوب با این دودمه اشک نریزی و آه نکشی انگار شب عاشورایت شب عاشورا نشده .نه این که مولا نگاهت نکرده ، یعنی دلت رضایت نمیدهد.
در این ذکر ها و نوحه ها چه سری نهفته است که هنوز هم از آن ها بوی کربلا به مشام ما میرسد و برایمان همه جا کربلا میشود !
راستی چه میشود که اگر کسی میخواهد از عاقبت حق طلبی دم بزند هنوز امام حسین علیه السلام را با عظمت و آن عزت سرباز ره دین میخواند و چه زیباست که چنان عزیزی اینگونه عاشقانه همه هستی خود را به پای دین و مکتب می ریزد و چه زیبا تر آن که پس از آن زینب کبری سلام الله علیها خاضعانه رو به آسمان میکند و عرضه می دارد :اللهم تقبل منا هذا القربان.